niniweblog

درد دل مادرانه

1395/4/15 14:10
نویسنده : fati
67 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای گلم،من دوسال ونیمه ازدواج کردم هنوز بچه دار نشدم ،دوماه بعد از عروسی رفتم دکتر زنان تا واسه بارداری خودمو همسرم چکاب بشیم که دکترم با دیدن آزمایشات رک وپوس کنده گفت که ما نازایی داریم و از راه طبیعی نمیشه باردار شم و گفتش که باید ivfکنین و از اونجایی که من و همسرم عاشق بچه ایم خیلی زود اقدام کردیم ولی بعداز سه بار انتقال جنین که ناموفق بود خیلی ناراحت شدم و بماند که از اون روزهای درمان تا انتقال چه سختی ها واسترس هایی که متحمل شدم ولی دلم خوش بود که آخرش نتیجه بده و آخرش با بارداریم همه این طعم تلخ سختی تبدیل به شیرینی میشه،نشد حالا از اون ده تا جنینی که داشتم فقط دوتاش مونده یعنی آخرین شانس ما ولی هنوز ترس ودلهره نمیذاره که دوباره واسه انتقال برم ،آخه دکترا خیلی دلمو خوش کرده بودن که سن ات پایینه وجوونی(25 سالمه)وتعداد جنینی که واست تشکیل شده خوبه ومن خیلی امیدوار بودم ولی حالا تنها حسی که دارم ترسه،ترس اینکه نشه باردار شم و نتونم بچه ی خودمو داشته باشم،یعنی اینقدر بی لیاقت بودم که خدا مادر شدن منو نمیخواد ،منی که عاشق بچه ام ،بچه ای که از گوشت و خون خودم باشه،دوستای گلم فقط واسم دعا کنین ،شاید خدا صدای شمارو شنیدو منم باردار شدم و طعم این لحظات ناب و چشیدم،از خدا میخوام به همه منتظرا زوده زود نی نی خوشگل از طرف خودش هدیه بده،آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به niniweblog می باشد